loading...
پایگاه مقاومت شهید ناصر غضنفری
بسیجی بازدید : 0 شنبه 24 اسفند 1392 نظرات (0)

معلم سر کلاس فارسی اسم دانش آموز را صدا کرد. دانش آموز پای تخته رفت. معلم گفت:شعر بنی آدم را بخوان.
دانش آموز شروع کرد:
بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
به اینجا که رسید متوقف شد. معلم گفت: بقیه اش را بخوان!
دانش آموز گفت: یادم نمی آید.معلم گفت: یعنی چی؟ این شعر ساده را هم نتوانستی حفظ کنی؟!
دانش آموز گفت: آخه مشکل داشتم. مادرم مریض است و گوشه خانه افتاده، پدرم سخت کار می کند اما مخارج درمان با?ست، من باید کارهای خانه را انجام بدهم و هوای خواهر برادرهایم را هم داشته باشم، ببخشید.
معلم گفت: «ببخشید! همین؟! مشکل داری که داری، باید شعر رو حفظ می کردی. مشکلات تو به من مربوط نمیشه!»
در این لحظه دانش آموز گفت:
تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 25
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 69
  • آی پی دیروز : 9
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3
  • بازدید ماه : 37
  • بازدید سال : 43
  • بازدید کلی : 165